هنر ابلاغ غدیر
هرسال ایام عید غدیر که میشود، دلم میخواهد یک ماشین زمان باشد که من را ببرد به روزی از سال دهم هجری. در کنار همان برکهٔ معروفی که سالیان سال است حکایتی را با نام خودش روایت میکند.
بروم یکگوشهای بنشینم، زیر همان آفتاب سوزان بیابانی که قرار بود برای آن رویداد باشکوه رفتهها برگردند و جامانده ها خودشان را برسانند، تا برپاکنندگان آن حادثهٔ مهم تاریخ باشند. دوست دارم آنجا باشم و با چشم خودم ببینم هنرنمایی آخرین پیامبر را.
شاید سؤال شود هنرنمایی دیگر چیست؟ خبری رسید که باید ابلاغ میشد و شد. خب این که هنرنمایی ندارد. اما نه. کاری که خاتمالانبیا برای معرفی ابوالاوصیا انجام داد هنرنمایی بود. با من همراه باشید تا نگاهی دیگر غدیر را ببینید.
در آن روز مهم و روزهای قبل و بعد آن کارهای زیادی انجام شد. در ابتدا رسولالله دستور توقف کاروان داد و سپس فرمود به کاروانهایی که رفتهاند بگویید که برگردند و به کسانی که نرسیدهاند بگویید که خود را زودتر برسانند. تمام کارها را عمار و سلمان و ابوذر و مقداد مهیا کرده بودند، از سایبانِ پارچهای تا منبری از سنگ و جهاز شتران…
روز موعود فرامیرسد. جمعیتی قریب به ۹۰ هزار نفر جمع شده اند. قراراست رسول الله برای آن ها از ماموریتی بگوید که بازگو نکردن آن مساوی با از بین رفتن رسالت است از اینکه این اخرین اجتماعی است که با آنها دارد چرا که حجه الوداع است. گویا باید میزانسن مناسبی آماده شود، آن هم با تجهیزات موجود ولی به بهترین شکل ممکن.
ساعتی که پیامبر برای این برنامه در نظر گرفته، نور در بهترین حالت ممکن است. رسول خدا از پلههای منبر آماده شده بالا میرود و به امیرالمؤمنین دستور میدهد که بر پله دوم منبر بنشیند بهگونهای که هر بینندهای با دیدن این صحنه اولین سؤالی که به ذهنش خطور میکند این است که علی چرا آنجا نشسته است. سپس رو به جمعیت میکند و پس از حمد خداوند به تفسیر بیش از ۵۰ آیه قرآن می پردازد. آیاتی که همه در وصف امیرالمونین است. و در آینده موضوع این بیت شعر می شود که می گوید: قرآن به جز از وصف علی آیه ندارد.
به آنها فرمود: جبرئیل برمن ۳ مرتبه نازل شده است تا اعلام کنم به همه ی شما آنچه را که اعلام نکردنش باعث نقصان رسالت و خسران شماست.
صدای پچپچ هزاران نفر در فضا پخش شد، رسولالله برای آنها از آیهها خواند «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک » «انما ولیکم الله و رسوله و الذین یقیمون الصلاه و یوتون الزکاه و هم راکعون»از سوره یاسین خواند «و کل شیء احصیناه فی امام مبین» و از آنها خواست که قرآن بخوانند، بفهمند،تدبر کنند و از کسی حرف به میان آورد که او تنها کسی است که میتواند باطن آیهها را بیان کند و تفسیرش را برایشان روشن کند.
بعد از بیان گفتنیها حالا وقت اکت مناسب بود، به امیرالمؤمنین رو کرد و گفت علی از جا بلند شو، دست علی را گرفت بالا آورد، بالا و بالاتر و باز هم بالاتر. بهاندازهای بالا آورد که پای علی از زمین جدا شد. رو به جمعیت کرد و از حاضرین اقرار گرفت؛
چه کسی بر شما از خودتان صاحب اختیارتر است؟ جمعیت یکصدا گفتند: خدا و رسولش
و در ادامه فرمود: بدانید که هرکس من مولای او هستم علی مولای اوست…
سپس دعا کرد: خدایا با هر کسی که با علی دوستی کرد دوستی و با هر کسی که با او دشمنی کرد دشمن باش.
و سالهاست زمزمههای بعد از آن اجتماع در گوش تاریخ مانده است که عدهای بیماردل که لعنت خدا بر آنها باد میگفتند ما که راضی نیستیم علی وزیر و وصی او باشد. نمیشود که هم رسالت و هم وصایت در بنیهاشم باشد. کوردلانی که متوجه نبودند پیامبر مشغول اجرای امر الهی است نه پرداختن به تعصبات احمقانه قبیلهای که در دل آنها رسوبکرده بود. آری اگر نگاه دقیقتری داشته باشیم متوجه میشویم که آنها با خود پیغمبر مشکل داشتند و نه علی. چرا که اگر او را فرستاده خدا میدانستند و به قرآن او که فرموده «ما ینطق عن الهوی» ایمان داشتند دیگر دچار تردید نمیشدند.
اما رسولالله به همین هم اکتفا نکرد. دستور داد تا تمام جمعیت بیایند و با علی بیعت کنند. آن هم بعد از اینکه پیامبر از تکتک آنها سؤال کرد که آیا سخنان او را شنیدهاند و پس از تأیید از آنها عهد گرفت تا سخنان پیامبر را گوش غایبین برسانند. به این دلیل غدیر سه روز به طول کشید تا همه افراد با علی بیعت کردند.
اینها گوشهای از هنرنمایی ختم المرسلین بود برای ابلاغ آخرین مأموریت.
حال به زمان خود برمیگردم و صدای من کنت مولا و فهذا علی مولای شمارا، آقاجان از کوچهپسکوچهٔ شهر میشنوم که از دل تاریخ آمده و به ما رسیده است.
شکر که در زمان و مکانی به دنیا آمدهام که برای ولایت بابایمان شهر را آذین بستهاند. با خودم افسوس میخورم که ما شما را ندیده و به برکهی خم نرسیده؛ ولی در پای امامتِ امیرالمؤمنین ماندهایم و به تمام جهانیان با شوروشعف میرسانیم که الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایت امیرالمومنین علیه السلام.
ارادتمند
تصویر شاخص: آیه ولایت؛ اثر بهنام شیرمحمدی
https://www.instagram.com/p/C8oYPyxtp2K/?igsh=MTVtb3E5M3Rxanpvbg==